• وبلاگ : رهروان كوي عشق
  • يادداشت : هفته بسيج گرامي باد
  • نظرات : 15 خصوصي ، 38 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اي باغ آرزو هاي من ! مرا ببخش که آداب نجوا نمي دانم

    مرا ببخش که در پرده خيالم رشته ي کلمات سر رشته ي خود را از کف داده اند ،

    و نه از اين رشته سر مي تابند و نه سررشته را مي يابند

    عمري است که اشکهايم را در کوزه ي حسرت ها انباشته ام و انتظار جمعه اي را مي کشم

    که جويبار ظهورت از پشت کوههاي غيبت سرازير شود

    تا آن کوزه و آن حسرتها را به آن دريا بريزم و سبکبار تن خسته ام را در زلال آن بشويم

    اي همه ي آرزوهايم !

    من اگر مشتي گناه و شقاوتم ، دلم را چه مي کني ؟

    با چشمهايم که يک دريا گريسته اند ، چه مي کني ؟

    با سينه ام که شرحه شرحه ي فراق است ، چه خواهي کرد ؟

    به ندبه هاي من که در هر صبح غيبت از آسمان دلتنگيهايم ، فرود مي آيند چگونه خواهي کرد نگاه ؟

    مي دانم که تو نيز با گريه عقد برادري بسته اي و حرمت آن را نيک پاس مي داري

    مي دانم که تو زبان ندبه را بيشتر از هر زبان ديگري دوست مي داري

    مي دانم که تو جمعه ها را خوب ميشناسي و هر عصر آدينه خود در گوشه اي نشسته اي

    اي همه ي درد هايم ! از تو درمان نمي خواهم ، که درد تنها سرمايه ي من در اين آشفته بازار است

    تنها اجابتي که انتظار آن را ميکشم ، جماعت ناله هاست

    تنها آرزويي که منت پذير آنم ، خاموشي هر صدايي جز اذان « يا مهدي » است