رهروان کوی عشق | ||
ما ساکنان شهر وفاییم و کوی عشق ما راست افتخار بنام نکوی عشق ما تشنه ایم و در طلب آب زندگی بر دوش می کشیم همیشه سبوی عشق گر پشت ما خمیده عجب نیست چون زدیم پیوسته بوسه بر قدم ماه روی عشق گویند اهل شهر که دیوانه ایم چون ما را همیشه به لب گفتگوی عشق با قلبهای مرده دم از عشق می زنند زان عاشقان هرزه برفت آبروی عشق این خون سرخ ماست که در مسلخ زمان فواره می زند شب و روز از گلوی عشق مجنون شده است همسفر ما در این طریق لیلای ما کشیده چنینش به سوی عشق در آن زمان که نیست زما غیر مشت خاک خیزد ز ذره ذره آن خاک؛بوی عشق
| جمعه 85/2/22 | | 12:0 صبح | | احمد اکرمی |
|
||
This Template Designed By 1100shahid .:. Edit By montazer110 |