• وبلاگ : رهروان كوي عشق
  • يادداشت : اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.
  • نظرات : 3 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.ممنون كه به من كوچك با اين همه بزرگيتون سر زديد.خوش به حالتون امشب قدري بيشتر تو وبلاگتون قدم زدم حس کردم تو قطعه شهدا هستم وقتي عکس جووني از لحاظ سني از من کوچک تر رو ميبينم که فقط سر و دستاش از خاک بيرونه از خودم بدم مياد امشب حالم دگرگون شد وقتي نامه دختر به مادرش را براي تولدش خوندم آتش گرفتم وقتي درد و دل با برادر شهيدي رو که همه اسمش رو فراموش کرديم رو ميخونم که گفته ميشه بر سر خواهرم چادري نيست از خجالت ميخوام آب بشم نميدونم چطور ميخوايم سر پل صراط جوابشون رو بديم ولي خوش بحال شما ها كه حداقل با اونها بوديد معني زندگي رو ياد گرفتيد و سر يك سفره با اونها نون حلال خورديد ولي ما چي؟به گوش شما ناله و مناجات و خدا و حسين و خون و شهادت آشنا بود ولي ما چي ميشنويم؟هردم از گوشه اي صدايي ميگويد كه بعد چند سال بازهم ميگويند شهيد فرزند شهيد مادر شهيد جانباز...ما اين را ميشنويم.شما خون پاك شهيد ميديديد و ما صورت سرخ نامحرم.ميدونم حتما با خود بارها گفته ايد كاش شما رو هم ميبردند ولي معلم خوب ما اگر شما ها هم نبوديد وضع از اين هم بد تر بود اي كاش من جاي ان زن فداكار و حضرت زهرايي بودم كه مثل خانم خودش را بلاگردون شوهرش قرار ميدهد وقتي ميخانم كه به صورتش لطمه زده شده ياد بي بي دو عالم ميافتم و همه وجودم آتش ميگيره و من كه شنيدم اين طور بهم ريختم واي به حال آن بچه ها.شايد بگوييد اين يك قسمت كوچكي است.خدا رو شكر ميگويم كه شما ها رو برا مون نگه داشت تا لااقل اينها رو بشنويم.حرف آخر شرمنده ام شرمندهام شرمنده

    برام دعا كنيد نه برايي من بلكه براي همه ما جوونها با هر رنگ و شكلي بلكه آدم بشم.