• وبلاگ : رهروان كوي عشق
  • يادداشت : كاش كمي شرمنده ميشديم
  • نظرات : 6 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    چيزي نمي تونم بگم كه همش راسته و درد ....نمي تونم بگم اما هم نظر با علي هم نيستم كه خودمون هم كم مقصر نيستيم

    شهيدان ما بعد از شما هيچ نكرديم!!!
    لباس هاي خاكي تان را در ميدان هاي مين و لابه لاي سيم خاردارهارها كرديم،
    عهدمان را شكستيم و دعاي عهد را فراموش كرديم،زمان ندبه و سمات را گم كرديم.
    شربت هاي صلواتي را با نسيان بر زمين ريختيم و به عطش خنديديم.
    بر تصاوير نوراني تان روي ديوارهاي شهر رنگ غفلت پاشيديم
    و پوستر تبليغاتي نصب كرديم.
    تاول شيميايي را از ياد برديم و غيرت ها را به بهايي اندك فروختيم...
    عشق را به بازي گرفتيم و از خونهايتان به راحتي گذشتيم...
    اما باز هم اميدي هست؟!!!!!!!!1