ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ ... 
همين امروز صبح به کانال پرورش ماهي رسيديم. شلمچه از مناطق بسيار آلوده است. امروز براي سومين بار شيميايي زدند. حالم به هم ريخته است. همراه بقيه به عقبه آمده ام. در بيمارستان با ديدن وضع بچه ها خجالت مي کشم بگويم شيميايي شده ام.

تاول هايي روي پشت يکي از بچه هاست که نيمي از پشت او را پوشانده. چشم عده اي نمي بيند و ترشحات ناجوري دارد. نفس ها بريده بريده است. حتي با اکسيژن به زحمت نفس مي کشند، انگار ريه شان پر از آب است.

چشم بعضي ديگر سرخ شده و عصبي و به هم ريخته مي لرزند. برخي آرام دراز کشيده اند. برخي نشسته اند و نمي توانند دراز بکشند. اوضاع وخيمي است.

کسي را نديدم روحيه اش را باخته باشد، ولي وضعيت بلاتکليفي است. اگر قرار باشد جنگ اين طور پيش برود چه مي شود، صدام از انواع و اقسام بمب هاي شيميايي استفاده کند و ما سکوت کنيم و هيچ کس به داد ما نرسد؟