ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ ... 
آنچه که مي خوانيد برگ هايي از دفتر خاطرات يک شهيد شيميايي است


چند هفته اي است، که صالح، يک کبک را که بالش زخمي شده نگهداري مي کند. وقتي به خط آمديم، چون کسي در کرخه نماند، مجبور شد پرنده را با خود به خط مقدم بياورد. بيشتر از چند متر نمي تواند بپرد ولي پاهاي تيزي دارد.

بعدازظهر پريروز که خط از هميشه آرام تر بود، صالح رهايش کرده بود، هوايي بخورد. ديگر جَلد شده بود. وقتي مستقيم به سمت عراقي ها رفت، زياد نگران نشديم. عصر بود. غير از چند نفر که نگهباني مي دادند، بقيه در حال استراحت بودند. صالح کنار من مقابل درِ سنگر دراز کشيده بود و چفيه اش را روي صورتش انداخته بود که ناگهان با پرت شدن چيزي روي سينه اش، همه از جا پريديم. باور کردني نبود کبک بيچاره در حالي که از چشم و دهانش ترشحات کف مانند خارج مي شد، در دستان صالح جان داد. لحظاتي در حيرت گذشت تا با فرياد يکي از بچه ها که شاهد وضع پرنده بود، همه به خود آمديم. بلافاصله از سنگر بيرون پريد و داد کشيد: شيميايي زدند! شيميايي!

حدس او درست بود. پرنده ي بيچاره به محل اصابت بمب شيميايي نزديک تر بود و پيغام رساني اش که با مرگش همراه بود، سبب شد يک گردان به موقع خبر شوند و ماسک ها را بزنند.

عامل تاول زاي خردل زده بودند. به زودي محلش کشف شد و چاله ي بمب ها با خاک پوشانده شد و محدوده ي آلوده تعيين شد.در اين فکرم که زورمداران و اسلحه سازان منتظر نمي مانند تا سلاحي متعارف شود و سپس از آن استفاده کنند؟ آيا اين که در عقبه ي خط در حال تردد يا کاري هستي و ناگهان يک توپ اتريشي بدون سوت يا هيچ نشانه اي کنارت منفجر مي شود، غيرمتعارف نيست؟

صدام ملعون هم اين وظيفه را به عهده گرفته است تا سلاح شيميايي را متعارف کند! آيا اين از مصاديق پيشرفت سلاح جنگ افروزان است؟ تا کسي نبيند، در نمي يابد چه تفاوتي ميان سلاح شيميايي و سلاح هاي متعارف وجود دارد