• وبلاگ : رهروان كوي عشق
  • يادداشت : به ياد مظلوميت زهراي اطهر.....
  • نظرات : 2 خصوصي ، 31 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    گفت دود بود ودود بود ودود بود

    گل ميان آتش نمرود بود

    دست گل چينيش پروايي نداشت

    داغ گل را بر دل بلبل گذاشت

    شعله مي پيچيد بر گرد بهار

    خون دل مي خورد تيغ ذوالفقار

    + درد عشق 

    سلام اومدم ازتون تشكر كنم .واسه لطف زيباتون .اميدوارم آروم و سر بلند باشيد .

    با سلام

    ان شاءالله در پناه حضرت حق موفق باشيد.

    عطاي کثير با مطلب جديد ميزبان قدم هاي سبزتان خواهد بود.

    سلام

    سايت پر باري داريد.اميدوارم خدا ما رو ياري كنه با اعمالمون دل خانم حضرت زهرا رو شاد كنيم.

    يا علي

    بعونك يا لطيف

    سلام

    بسيار جالب و خواندني بود مثل هميشه.

    سربلند باشيد.

    ياحق.

    فعلا..........

    بنام خدا
    با سلام
    مطلب زيبايي نوشتيد .
    هر چه از مظلوميت اهل بيت (ع) بگوييم و بنويسيم كم گفتيم ايام حزن و اندوه شهادت بي بي دو عالم ، حضرت فاطمه زهرا (س) را تسليت عرض مي كنم .
    التماس دعا
    منتظررررررررررررررررررررررررررررررررررريم

    سلام

    عدالت جو با يه مطلب قديمي اما تازه به روزه .

    ايام فاطميه رو هم تسليت مي گم.

    مطلبتون رو هم خوندم .

    فعلا....

    يا علي

    + درد عشق 

    + درد عشق 

    دلتنگ براي آمدنت لحظه ها چه دير است
    اينجا من اسيرم
    اسير ثانيه هاي گنگ
    اينجا من اسيرم
    اسير خويشتم
    من تو را نشناختم
    اي كه نفسهايم با تو اشناست
    و صبحدمم با خورشيد چشمان تو طلوع مي كند
    مانده ام در اين بيراهه ترديد اينجا تا شكفتن راهي دراز است و من ....در ترديدم كه آيا تو را دوست داشته ام يا نه؟
    هزاران بار به خود نهيب زدم !!!
    من تو را نشناختم
    اما براي معرفت راهي دراز است كه دراز است ره و من نوسفرم
    دستهايم را بگير خورشيد سان
    تا بمانم بر مدار عشق من

    گمشده

    + درد عشق 

    عشق يعني دل سپردن در الست

    از مي وصل الهي مستِ مست

    عشق يعني ذكر ناموس خدا

    يا علي گفتن به زير دست و پا

    عشق يعني جلوه صبر خدا

    شرم ايوب نبي از مرتضي

    عشق بر دلداده فرمان مي‌دهد

    عاشق جان داده را جان مي‌دهد

    عشق باعث شد كه دل سامان گرفت

    پشت درب خانه زهرا جان گرفت

    عشق يعني انقلاب فاطمه

    از كبودي چشم تار فاطمه

    عشق يعني عشق ناب فاطمه

    بيت الاحزان خراب فاطمه

    + درد عشق 

    بايد از فقدان گل خونجوش بود

    در فراق ياس، مشكي پوش بود

    ياس بوي مهرباني مي‌دهد

    عطر دوران جواني مي‌دهد

    ياس‌ها يادآور پروانه‌اند

    ياس‌ها پيغمبران خانه‌اند

    ياس ما را رو به پاكي مي‌برد

    رو به عشقي اشتراكي مي‌برد

    ياس در هر جا نويد آشتي ست

    ياس دامان سپيد آشتي ست

    در شبان ما كه شد خورشيد؟ ياس!

    بر لبان ما كه مي‌خنديد؟ ياس!

    ياس يك شب را گل ايوان ماست

    ياس تنها يك سحر مهمان ماست

    بعد روي صبح پرپر مي‌شود

    راهي شب‌هاي ديگر مي‌شود

    ياس مثل عطر پاك نيت است

    ياس استنشاق معصوميت است

    ياس را آيينه‌ها رو كرده‌اند

    ياس را پيغمبران بو كرده‌اند

    ياس بوي حوض كوثر مي‌دهد

    عطر اخلاق پيمبر مي‌دهد

    حضرت زهرا دلش از ياس بود

    دانه‌هاي اشكش از الماس بود

    داغ عطر ياس زهرا زير ماه

    مي‌چكانيد اشك حيدر را به چاه

    عشق محزون علي ياس است و بس

    چشم او يك چشمه الماس است و بس

    اشك مي‌ريزد علي مانند رود

    بر تن زهرا " گل ياس كبود "

    گريه آري گريه چون ابر چمن

    بر كبود ياس و سرخ نسترن

    گريه كن حيدر! كه مقصد مشكل است

    اين جدايي از محمد مشكل است

    گريه كن زيرا كه دخت آفتاب

    بي خبر بايد بخوابد در تراب

    اين دل ياس است و روي ياسمين

    اين امانت را امين باش اي زمين

    گريه كن زيرا كه كوثر خشك شد

    زمزم از اين ابر ابتر خشك شد

    نيمه شب دزدانه بايد در مغاك

    ريخت بر روي گل خورشيد، خاك

    ياس خوشبوي محمد داغ ديد

    صد فدك زخم از گل اين باغ ديد

    مدفن اين ناله غير از چاه نيست

    جز تو كس از قبر او آگاه نيست

    گريه بر فرق عدالت كن كه فاق

    مي‌شود از زهر شمشير نفاق

    گريه بر طشت حسن كن تا سحر

    كه پر است از لخته ي خون جگر

    گريه كن چون ابر باراني به چاه

    بر حسين تشنه لب در قتلگاه

    خاندانت را به غارت مي‌برند

    دخترانت را اسارت مي‌برند

    گريه بر بي‌دستي احساس كن!

    گريه بر طفلان بي عباس كن!

    باز كن حيدر! تو شط اشك را

    تا نگيرد با خجالت مشك را

    گريه كن بر آن يتيماني كه شام

    با تو مي‌خوردند در اشك مدام

    گريه كن چون گريه ي ابر بهار

    گريه كن بر روي گل‌هاي مزار

    مثل نوزاداني كه مادر مرده‌اند

    مثل طفلاني كه آتش خورده‌اند

    گريه كن در زير تابوت روان

    گريه كن بر نسترن‌هاي جوان

    گريه كن زيرا كه گل‌ها ديده‌اند

    ياس‌هاي مهربان كوچيده‌اند

    گريه كن زيرا كه شبنم فاني است

    هر گلي در معرض ويراني است

    ما سر خود را اسيري مي‌بريم

    ما جواني را به پيري مي‌بريم

    زير گورستاني از برگ رزان

    من بهاري مرده دارم اي خزان

    زخم آن گل بر تن من چاك شد

    آن بهار مرده در من خاك شد

    اي بهار گريه بار نا اميد

    اي گل مأيوس من! ياس سپيد

    "احمد عزيزي"

    + درد عشق 
    اي هميشه جاري! اي بهار کوتاه! اي ترنم باران وحي! در شکوه مقام تو حيرانم که معنويت رشته‌هاي چادرت دست نياز مي‌آويزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه مي‌زند. برهوت اين دنياي خاکي شايان ميزباني چشمه سار هميشه جاري تو را نداشت. تو که در آيينه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غريبانه زيستي و در وداع شبانه‌ات با پهلويي شکسته، خانه گلين را به اميد آغوش بهشتي پدر ترک گفتي...
    + درد عشق 

    اين پاي را بگو از ارتعاش بايستد ، اين دست را بگو كه دست بدارد از اين لرزش مدام ،اين قلب را بگو كه نلرزد ، اين بغض را بگو كه نشكند و اشك از ناودان چشم نريزد.


    اين دل بي تاب را بگو كه فاطمه هست ، نمرده است .


    اي جلوه خدا ! اي يادگار رسول ! زيستن ، بي تو چه سخت است .
    ماندن بي تو چه دشوار !
    اين مرگ ، مرگ تو نيست .مرگ عالم است .حيات بي تو ، حيات نيست .
    اين مرگ نقطه ختمي است بر كتاب جهان .
    زمين با چه دلي ترا در خويش مي گيرد و متلاشي نمي شود ؟
    آسمان با چه چشمي به رفتن تو مي نگرد كه از هم نمي پاشد و فرو نمي ريزد ؟
    خدا اگر نبود من چه مي كردم با اين مصيبت عظمي ؟
    فاطمه جان ! عزيز خدا ! دردانه رسول ! چه بزرگ است فتنه هاي جهان و چه عظيم است ابتلاهاي خداي منان .
    پس از ارتحال پيامبر ، خدا مي داند كه دل من تنها گرم تو بود .
    اهل زمين و آسمان گواهند كه تو پس از پيامبر ،هيچ نخوردي ، جز خون دل .
    زهراي من ! اين تازه ابتداي مصيبت ماست .
    اين من كه سر تو را بر دامن گرفته ام ، پس از تو جز بر بالش غم سر نخواهم گذاشت و جز نخل هاي كوفه همراز نخواهم يافت .
    اين حسن كه سر بر سينه تو نهاده است و گريه جگر سوزش امان مرا بريده است روزي خون دل عمر خويش را بواسطه زهر خيانت بر طشت غربت خواهد ريخت .
    اين حسين كه ضجه هايش دل ملائكةالله را مي لرزاند و بعيد نيست كه هم الان قالب تهي كند و جان نازك خويش را به جان تو پيوند زند ....روزي بجاي لبيك ، چكاچك شمشير خواهد شنيد و بجاي متابعت ، خنجر و نيزه و تير خواهد ديد .
    اين زينب كه هم اكنون بر پاي تو افتاده است و هر لحظه چون شمع ، كوچك و كوچك تر مي شود ، مگر نمي داند كه بايد پروانه وش به پاي چند شمع بسوزد و دم برنياورد .
    تو را به خداي فاطمه !كه برخيز و به ام كلثوم بگو كه اگر جان مرا ميخواهد لحظه اي از گريستن دست بدارد ...كه من نمي دانم غم تو جانسوز تر است يا گريه ام كلثوم ؟و نمي دانم دختركي كه در يك مصيبت فاطمي اينچنين بي تاب است با آنهمه مصيبت هاي عاشورايي چه مي كند ؟
    اين نو گلان كه اكنون اينچنين جامه مي درند ، جز چند روز از فصل خزان عمر تو را در نيافته اند .
    عمري كه تمامت آن جز يك فصل _فصل خزان _ نبوده است .تو پيش از آنكه به خانه من آيي مادر پدر بوده اي و از آن پس شريك همه دردهاي من .


    اما .....اما... اكنون من اينهمه تنهايي را به كجا برم ؟؟؟؟


    سلام وبلاگت خيلي جالب و قشنگه مخصوصا اين متن آخرت واقعا آتيشم زد و جيگيرمو سوزوند

    يا فاطمه!من عقده دل وانكردم

    گشتم ولي قبر تو را پيدا نكردم

    عجب رسميه!رسم زمونه

    زهرا مي ميره و علي مي مونه

    عجب رسميه!رسم زمونه

    خداااااااااااااااااااااااااااااا!مادرم هنوز جوونه

    برا فرج مولاي غريبمون با اون قلب پاك و شكستتون خيلي دعا كنيد

    + درد عشق 

    سلام بر زهرا سلام بر سينه غمگين زهرا

    سلام بر مهدي سلام بر چشمان خونبار مهدي در عزاي مادرش

    سلام به قلب عاشق و مهربون شما كه اينقدر زيبا و جانسوز بيان كردين غربت غروب «زهرا سلام الله عليها» رو .....

    خداوندا به حق زهرا سينه مالامال از غم زهرا رو با ظهور مولامون شفا بخش

    خداوندا به حق زهرا ما رو در زمره ياران و شهيدان در ركاب آقامون هادي بي مثال فاطمه يوسف فاطمه ، قرار بده .

    دلتون عاشق و هميشه آسموني

    در پناه عشق حق باشيد

     <      1   2   3      >