بيا ياد گلهاي پرپر کنيم ... حديث جنون را مکرر کنيم ... چه گلهاي سرخي که پرپر شدند ... چه مردان سبزي کبوتر شدند ... بيا هشت فصل جنون گريه کن ... بيا زير باران خون گريه کن ... بيا توبه کن اي دل رو سياه ... بماندي تو يک فصل در جبهه آه ... بگو بيمحابا چه کردي بگو ... ز ميدان غيرت ز مردي بگو ... تو در راه ايمان فدايي شدي ... بسيجي شدي، شيميايي شدي ... تو با دست و پا روي مين رفتهاي ... براي خدا روي مين رفتهاي ... به دستت گرفتي تو يک شب تفنگ ... سرودي تو يک حنجره شعر جنگ ... تو در برف و باران جنون کردهاي ... و پرواز تا قاف خون کردهاي ... تو با عشق بودي به فتحالفتوح ... در آن فصل طوفان در آن فصل خون ... چه گويم برادر دلم آتش است ... مرا مست کن اي جنون مسته مست ... بيا سر گذاريم بر دوش غم ... بگرييم بي دل در آغوش هم ... بيا خون بگرييم با مثنوي ... اگر اهل دردي بگو يا علي
يا علي