کجاست نگهدارنده حرمت؟!
براي زيارت شهدا همراه با مادر گرامي به بهشت زهرا سلام الله عليها رفتيم. بعد از ترافيک طولاني بالاخره رسيديم. طبق معمول رفتيم قطعه مورد نظر. چه خبر بود! کلي جمعيت. اما چيزي که نظرم رو خيلي جلب کرد اين بود که يه جماعت زيادي اونجا بودن که داشتن طرح مبارزه با بدحجابي رو اجرا ميکردن. خيلي زياد بودن. فکر کنم از تعداد مردم عادي بيشتر بودن. البته اين رو هم بگمها انصافاً بدحجاب توي قطعه شهدا نبود! اما اين مأمورا هر چي به اين بدحجابا تذکر ميدادن انگار نه انگار. شايد پيش خودشون ميگفتن اي بابا اينا ما رو توي قبرستون هم ول نميکنن.
عجب رويي خدا وکيلي ...
توي قطعه شهدا چه اوضاعي !
کو نگهدارنده حرمت؟!...
خانمها (همشون نه، اونايي که بي حيا هستن!) با تيپهايي که احتمالا بعد از ظهرها ميرن خريد توي خيابون وليعصر (از زرتشت به پايين) راه ميرفتن و انگار دارن ويترين مغازههاي چهارراه جمهوري رو تماشا ميکنن. يه چيزي هم روي سرشون بود نميدونم اما فکر کنم بهش ميگن روسري. آخه به همه چيز شبيهه به جز روسري !!
کو نگهدارنده حرمت؟!
پاتق باحاليه. خوب کسي کاري نداره که. بهترين جا براي قرار ...
وعده ما قطعه شهدا ...
يه خانم و آقايي رو ديدم که همينطور که به مزار شهدا نگاه ميکردن داشتن يخ در بهشت ميخوردن اونم با چه وضعي. حتما پيش خودشون ميگفتن واي چه شهيد خوشگلي الهي مادرش بميره ...
کو نگهدارنده حرمت؟!
آقا اجازه ما يه چيز ديگه هم ديديم ... (برنخوره به همه منظورم عده خاصي هستن)
قطعه شهدا جولانگاه بعضي (گفتم بعضي) بچه بسيجيهاي بيکله هست که بيان موتورهاي ايکس ال و پولسار و ... رو به رفيقاشون نشون بدن. به قول اخويمون واي چه ريشي داره اين طرف. ته کله قندي.
کو نگهدارنده حرمت؟!
و صداي حوس حوس مداح از بلندگوي خانه شهيد معنويت خاصي به محيط ميده ...
آقا اجازه ما يه چيز ديگه هم شنيديم ...
رفيقمون ميگفت يه بچه حزب اللهي با موتور 1000 اومد عجب تيپي پيرهن سفيد روي شلوار و ريشي و تشکيلاتي و خانمش هم پشتش نشسته بود اومدن دم خانه شهيد آقا ملت تو کف تيپ و موتور اينا بودن ...
کو نگهدارنده حرمت؟!
وقتي داشتيم برميگشتيم مأموراي مبارزه با بدحجابي همينطور بعضي ها رو نگاه ميکردن.
کجاست نگهدارنده حرمت؟!
بالاي قبر يكي از شهدا نوشته بود:
اي که از تربت ما ميگذري مجنون باش
که خريدار مجانين به قيامت زهراست ...
التماس دعا