اي هميشه جاري! اي بهار کوتاه! اي ترنم باران وحي! در شکوه مقام تو حيرانم که معنويت رشتههاي چادرت دست نياز ميآويزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه ميزند. برهوت اين دنياي خاکي شايان ميزباني چشمه سار هميشه جاري تو را نداشت. تو که در آيينه زخمها و داغها و در هجران پدر غريبانه زيستي و در وداع شبانهات با پهلويي شکسته، خانه گلين را به اميد آغوش بهشتي پدر ترک گفتي...
التماس دعا
اللهم عجل لوليک الفرج