نميدونم از کدوم ستاره مي بيني منو
چشماتو مي بندي و دوباره مي بيني منو
پر بغضه جمعه هاي ناگزير و بي صدام
خيلي خسته ام.... باورم کن دنيا زندونه برام
توي کوره راه چشمام
عطر بارون بوي سيبي
واسه عاشقونه موندن تو همون حس غريبي
تو همون حس غريبي که هميشه با مني
تو بهونه هر عاشق واسه زنده موندني
ميدونم هنوز اسيرم تو حصار لحظه هام
کاش ميشد با يه اشاره تو آزاد مي شدم
با توام که گفته بودي غصه هام تموم ميشن
پس کجايي که بيايي منو بگيري از خودم
ناجي ترانه هام! من به واژه هام ببخش
اين حقير و به سخاوت شب و دعا ببخش .........................