• وبلاگ : رهروان كوي عشق
  • يادداشت : دارا و سارا
  • نظرات : 10 خصوصي ، 36 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + شرمنده 

    سلام.زيبا

    + يا ثارالله 

    نامه به يک شهيد

    شكفته است، بر سفره دشت‏هايش صدها شهيد. مثل صدها سرو و سپيدار قد برافراشته‏اند. دريغ كه ما هنوز نشسته‏ايم. اين جا درد، دواى دل دلداده‏هاست. اينجا داغ، مرهم سينه‏هاى سوخته است. غريبى، همه عاشقان را هلاك كرده. همه را ... ‌‌‌«كجايى آقا كه بى‌قرارت هستيم!» دوباره برايم نوشتى. دوباره بند دلم به خاطر جمله‏هايت بريد. دوباره سرم پر شد از صداى گنجشك. گنجشك‏هايى كه با جيك‌جيك بلندشان گريه مى‏كردند، نوحه مى‏خواندند، سينه مى‏زدند. امروز، روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب را جيره‌بندى كرده‏ايم. نان را جيره‏بندى كرده‏ايم. عطش، همه را هلاك كرده. همه را، جز شهيدانى كه حالا كنار هم در انتهاى كانال خوابيده‏اند. آن‏ها ديگر تشنه نيستند. آن‏ها از دست ساقى عزيزى آب خورده‏اند. آبى كه مزه آب كوثر مى‏دهد...!

    دست مريزاد مؤمن! مى‏خواهى دوباره نامه‏هايت را رو كنم و به آواز بيفتم. مى‏خواهى بزنم به دستگاه شور. بروم به حال و هواى غريبى و براى در و ديوار گرفته خانه بنالم.

    مى‏دانى كه باز هم هوس نوشتن دارم. نوشتن دل نوشته به تو. مى‏خواهم بنويسم: سلام! چطورى مؤمن خدا؟ چه خبر از كوچه باغتان؟ چطورند بچه‏هاى گردان تشنگان؟ نكند دوباره بال‏هايشان را باز كرده‏اند و رفته‏اند به ديدن سيد الشهدا (ع). رفته‏اند به پابوسى‏اش. رفته‏اند تا از ميوه‏هاى لذيذ درخت‏هاى باغش، سرمست بشوند. رفته‏اند تا از حوض كوثر خانه‏شان، شراب بنوشند. رفته‏اند تا از آبشارِ نقره‏اى پشت بامشان سُر بخوردند و بيفتند توى دامن حوض كوثر. لابد تو هم با آن‏ها رفته‏اى! مگر نه؟ اما دل نوشته، دواى اين درد نيست. دواى اين دل گرفته نيست، براى تويى كه پرنده آفريده شدى، براى تويى كه هنوز همه قصه تشنگى‏ات، دلم را مى‏سوزاند. مى‏دانم كه الان سيراب شده‏اى. مى‏دانم كنار چشمه‏اى و دارى دلت را در تن شفاف آن مى‏شويى، اما هنوز خاطره آواز تشنگى‏ات، بلند است. هنوز خاطره تشنگى بچه‏هاى گردانتان از يادها نرفته است.

    هنوز هم دارم مى‏شنوم كه يكى از پشت بى‏سيم فرياد مى‏كشد: «بچه‏هاى تشنه لب آب نمى‏خواهند. آب نفرستيد برايمان. لب تشنه جنگيدن لذت ديگرى دارد. نقل و نبات بفرستيد. پس كو كبوترهايتان؟»

    اين بار مى‏خواهم بيايى و دوباره از سر بگيرى. دوباره از ابتدا تعريف كنى. از وقتى كه قمقمه‏ها خالى شدند. از لحظه‏هايى كه از آسمان آتش باريد و لب‏هايتان نمك بست. بگويى كه يك گردان، ابوالفضل تشنه لب، چند روز در محاصره بودند. يك گردان حبيب و مسلم و عون و على اكبر (ع)، سوز عطش گرفتند. اما هيچ كس نفهميد، جز خدا. هيچ كس تشنگى‏شان را حس نكرد، جز آسمان، زمين، فرشته‏ها و جز قمقمه‏هاى خالى و خشكيده‏شان. باران گلوله بود كه روى خط مى‏ريخت و سوز عطش بود كه بر لب‏هاى ترك خورده مى‏وزيد. همه، عشق كربلا به سرشان بود. عشق حسين (ع)، عشق بى ‏آبى و عشق تشنه جان سپردن. مثل حسين (ع)، مثل عباس (ع) و مثل همه هفتاد و دو آتشفشان نينوا.

    بيا و باز هم يك دهن سير حرف بزن. خاطره بگو و راز تشنگى سيصد بسيجى گردانتان را فاش كن. مى‏خواهم بنويسم. مى‏خواهم بنويسم كه كسى از تشنگى بچه‏هاى گردان شما چيزى نگفت، و حرفى ننوشت. كسى از قمقمه‏هاى خالى‏شان عكس نگرفت. كسى براى لب‏هاى خشكيده‏شان فيلم نساخت. كسى به خاطر چشم‏هاى خسته‏شان شعر نگفت و كسى در وصف بلور اشك‏هايشان، نجوا نكرد. دلم مى‏خواهد دوباره نرم نرم، لحظه به لحظه و جزء به جزء از خط اول خاكريز تا خط آخر آسمان، يك دل نوشته بنويسم. دل نوشته‏اى كه خود نيز تشنه است. تشنه تو، تشنه حرف‏هاى تو و ديدنت! امشب اگر به خوابم نياى، و خودت را دوباره نشانم ندهى، باز عطر بارانم نكنى، من از خواب مى‏پرم. وحشت دنيا به قلبم چنگ مى‏اندازد. مى‏ترسم تو را از ياد ببرم. تو را اي مرواريد، اي شهيد! تو و يك گردان شهيد تشنه لب را! يك گردان شهيد تشنه، تشنه تشنه... .

    سلام

    ممنونم از محبتت

    تپيدن سوختن برخاك وخون غلتيدن و مردن
    بحمداله كه درد عاشقي تدبيرها دارد

    احمد جان سلام
    با (چرا شهيد نشدم)به روزم .
    خوشحال مي شوم از نظرات ارزشمندتان استفاده کنم.
    التماس دعا

    به نام خدا

    اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    با سلام و آرزوي تندرستي:

    خيلي شعر مفيد و تاثير گذاري بود.ممنونيم

    و فقط ميتوان گفت كه:

    شهدا شرمنده ايم

    من ثارالله يكي از اعضاي هيئت مذكور ميباشم اگر خدا بخواهد

    ميخواستم بدونم حالا اسمتون ثارالله يا احمد؟

    كدومشون بيشتر دوست داري؟

    به وبلاگ هيئتي ما هم سر بزن و نظرت را بده خوشحال ميشويم.

    التماس دعا

    خادمان هيئت تعزيه خواني حضرت ابوالفضل (ع)

    سلام احمد اقا اميدوارم مزاحم نباشم

    مطلبي بود خواستم به عرض برسونم و اون اين موضوع كه خانمي به وبلاگم سر زده و از شما گله كرده كه هر چه از شيرين كاري بچه اش مينويسه شما فقط براش ايه ظهور اقا رو ميزنيد انهم چندين بار

    و چون اسم شما تو وبلاگ من بود به من گله كرده بود

    اگر تمايل داشتيد در قسمت نظرات وبلاگ اين حقير نظر اون خانوم وجود داره و اسمش و بلاگشون هم هست اگر خواستيد سر بزنيد

    موفق باشيد

    نرگس

    با سلام

    وبلاگ خوب و جالبي داريد

    به اميد موفقيت شما

    خوش به حال كساني كه معبود خويش را در خاكهاي گرم شلمچه و در سه راهي

    شهادت جستجو كردند و يافتند .

    سلام

    شعر زيبايي بود.

    خدا كنه باشيم و بمونيم. منظورم رو كه گرفتيد؟؟؟

    يا علي

    به روزم

    باشه قبوله هرچي تو بگي!

    سلام

    منتظر به روز كردن شماييم

    يا علي مدد

    به نام خدا

    باسلام

    خيلي قشنگ بود .كاش شهادت قسمت ما هم بشه.

    اميدوارم در رسيدن به اهدافتون موفق باشيد.

    يا علي

    با سلام تقديم خدمت شما

    لطفا بر روي كد زير كليك بفرمائيد

    **01

    + يا ثارالله 

    خودتان قضاوت کنيد.

    با سلام من يک جانباز شيميايي 25% هستم که به مدت 34 ماه در زندانهاي رژيم بعثي اسير بودم و دو فرزند پسر دارم حال که اين دو به سن سربازي رسيدند با مراجعه به نظام وظيفه فهميدم که هيچ يک از اين دو، از سربازي معاف نمي گردند و دليل اين امر اين است که مدت اسارت را با درصد آزادگي تلفيق نمي‌کنند ولي مدت حضور در جبهه را با درصد جانبازي تلفيق ميکنند. واقعا اين چه ظلمي است که بر ما ميرود و اين چه قانوني است که اگر کسي در جبهه بوده درصدش را با سابقه تلفيق ميکنند ولي کسي که در اسارت بوده و رنجي صد برابر را تحمل ميکرده از اين امتياز محروم است؟ از شما خواهش ميکنم که اين موضوع را منعکس کنيد شايد که به درد ما رسيدگي کنند.

    با تشکر

    نام محفوظ

    يا حق

    سلام ممنون كه به من سر زدين . شعر فوق العاده اي بود . فقط بعضي ابيات شايد دو يا سه تا احتياج به درست كردن دارد البته با عرض معذرت . خوش حالم كه با وبلاگ كسي آشنا شدم كه توي جبهه بوده . موفق باشيد

    سلام زيبا بود

    منم اپم

    يه سر بيا

       1   2   3      >