جهان را صاحبي باشد خدا نام ...
هر که دلارام ديد از دلش آرام رفت....
راستي بچه ها ! راه بهشت کجاست ؟
سه راه شهادت تنها مکاني ست که همه راههايش به بهشت ختم مي شود .
اذان ظهر است که به طلاييه مي رسي . وقتي مي خواهي وارد شوي ندايت مي دهند " فاخلع نعليک انک با الواد المقدس طوي " . مگر وادي مقدس فقط بايد طور سينا باشد تا موسي کفش از پاي بکند ؟ اينجا نيز وادي مقدسي است که خاکش سيراب از زمزم خون دلاور مردان عاشق است آنان که راز آبي پرواز را دانستند و پر کشيدند .
چقدر رنگ شقايق ترين گلهايي
چقدر ساکت و زيبا چقدر طوفاني
و چشمهاي تو تنها دليل فهميدن
که راز آبي پرواز را تو مي داني
با اشک چشم وضوي عشق مي گيري و آماده نماز مي شوي . دلت قرار ندارد . نمي داني اينجا به کدام قبله نماز بخواني .........به سوي خانه خدا ؟ به سوي قبله دلها، حسين ؟ يا بسوي کربلاي ايران ؟ چه فرقي مي کند مهم اين است که اينجا هم به حسين نزديکي ، هم به عاشقان پر کشيده اش و به واسطه آنان به خدايشان هم نزديکتري . مي گردي و دنج ترين نقطه را انتخاب مي کني . دنج ترين نقطه اين سرزمين ميانه آن است همانجا که آفتاب مستقيم تر مي تابد . نماز است و عطش . به ياد تشنگي مولايت مي افتي . اينجا بوي حرم آقايت را مي دهد . احساس مي کني آنقدر نزديک است که اگر سر بچرخاني طلايي گنبدش را مي بيني . دلت هوايي گلدسته هاي سقا مي شود و تابلوي تا کربلا راهي نمانده جانت را به آتش مي کشد . زير لب زمزمه مي کني : خدا کند که حسين مرا رها نکند .
يادت مي آيد اينجا طلاييه است . عزيزترينهاي خدا از همين جا زائر حرمش شدند. دلت مي لرزد و آرزو مي کني
کاش از جنس جنون بال و پري بود مرا
مثل سيمرغ از اين جا سفري بود مرا
بر پيشاني اين خاک نام سردار رشيدي خودنمايي مي کند . سردار خيبر، شهيد حميد باکري . او نيز از همين سرزمين به آسمانيان پيوست و همين جا جاودانه شد .