• وبلاگ : رهروان كوي عشق
  • يادداشت : اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.
  • نظرات : 3 خصوصي ، 18 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام داداش.واقعا جالب بود.اميدوارم درسايه ي ائمه تندرست و سلامت باشي.
    التماس دعا
    ياعلي
    فان حزب الله هم الغالبون

    اللهم عجل لوليک الفرج

    سلام بر شما كه از قطار شهدا جا مانده ايد

    اي كاش من هم بودم و جا نمي ماندم وبلاگتون رولينك كردم تا با شما هم سنگر شوم شما هم اگر مايليد بسم الله...

    سلام.ممنون كه به من كوچك با اين همه بزرگيتون سر زديد.خوش به حالتون امشب قدري بيشتر تو وبلاگتون قدم زدم حس کردم تو قطعه شهدا هستم وقتي عکس جووني از لحاظ سني از من کوچک تر رو ميبينم که فقط سر و دستاش از خاک بيرونه از خودم بدم مياد امشب حالم دگرگون شد وقتي نامه دختر به مادرش را براي تولدش خوندم آتش گرفتم وقتي درد و دل با برادر شهيدي رو که همه اسمش رو فراموش کرديم رو ميخونم که گفته ميشه بر سر خواهرم چادري نيست از خجالت ميخوام آب بشم نميدونم چطور ميخوايم سر پل صراط جوابشون رو بديم ولي خوش بحال شما ها كه حداقل با اونها بوديد معني زندگي رو ياد گرفتيد و سر يك سفره با اونها نون حلال خورديد ولي ما چي؟به گوش شما ناله و مناجات و خدا و حسين و خون و شهادت آشنا بود ولي ما چي ميشنويم؟هردم از گوشه اي صدايي ميگويد كه بعد چند سال بازهم ميگويند شهيد فرزند شهيد مادر شهيد جانباز...ما اين را ميشنويم.شما خون پاك شهيد ميديديد و ما صورت سرخ نامحرم.ميدونم حتما با خود بارها گفته ايد كاش شما رو هم ميبردند ولي معلم خوب ما اگر شما ها هم نبوديد وضع از اين هم بد تر بود اي كاش من جاي ان زن فداكار و حضرت زهرايي بودم كه مثل خانم خودش را بلاگردون شوهرش قرار ميدهد وقتي ميخانم كه به صورتش لطمه زده شده ياد بي بي دو عالم ميافتم و همه وجودم آتش ميگيره و من كه شنيدم اين طور بهم ريختم واي به حال آن بچه ها.شايد بگوييد اين يك قسمت كوچكي است.خدا رو شكر ميگويم كه شما ها رو برا مون نگه داشت تا لااقل اينها رو بشنويم.حرف آخر شرمنده ام شرمندهام شرمنده

    برام دعا كنيد نه برايي من بلكه براي همه ما جوونها با هر رنگ و شكلي بلكه آدم بشم.

    گزيده اي از وصيت نامه شهيد سيد علي رضا محمدنژاد:

    بخدا قسم اين راه آنقدر مقدس است که اگر صدها بار در اين راه بميرم وزنده شوم وباز بميرم احساس مي کنم که هنوز رسالت خويش را انجام نداده ام و وظيفه خود را ادا نموده ام زيرا که اين راه، راه انسانيت راه وصال به حق و راه انسان شدن است. اين راه، راه هابيل در راه محمد(ص) وعلي(ع) وراه حسين(ع) است.

    خوشا آنان كه با عزت زگيتي

    بساط عيش برچيدند ورفتند

    زكالاهاي اين آشفته بازار

    شهادت را پسنديدندو رفتند

    خدا يا مار اهرگز شرمنده خون شهدا قرار مده آمين

    سلام
    از اينکه به ما سرزدي خوشحال شدم
    در صورت تمايل تبادل لينك كنيم

    [گل][گل][گل][گل][گل]

    اي غايب سپيده ونور کجايي که ظالمان عالم چيره گشته اند ...

    کجايي که پرندگان غربت بي آشيان مانده اند، کجايي که تشنگي از ديدار باران به دراز کشيده است.

    روزنه هاي وجودمان ملتمس دعاي توست و درياي بي کران انتظار، ما را غرق بي تابي خويش کرده است.

    صبح وظهروغروب در سر زمين دلمان واز درياي متلاطم وجودمان به ساحل آرامش تو پناه آورده ايم.

    ديدگان چشم به راهمان غروب کرد و قلبمان آتشکده ي فراغ شد.

    اي خدا صبح تمام عاشقان کي خواهد آمد؟

    سلام دوست عزيز

    وبلاگ محبان مهدي بروز شد.(اين پستو از دست نده.[رضايت] )

    منتظر حضور سبزت هستم.يا علي

    داستان مردي که به زيارت امام حسين عليه السلام نمي‌رفت

    شخصي از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلاي معلّي به اين شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در اين مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زيارت حضرت امام حسين عليه السلام را اراده مي‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام مي کرد و او را زيارت مي‌نمود؛ تا اين که سرگذشت او را به «سيد مرتضي»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقيب الاشراف» بود رساندند. سيد مرتضي به منزل او رفت و در اين خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زيارت در مذهب اهل‌بيت عليه السلام اين است که داخل حرم شوي و عقبه و ضريح را ببوسي. اين روشي را که تو داري، براي کساني است که در شهرهاي دور مي‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمي‌رسد.» آن مرد چون اين سخن را شنيد گفت: «اي نقيب الاشرف» از مال دنيا هر چه بخواهي از من بگير و مرا از رفتن معذور دار. هنگامي که سيد مرتضي سخن او را شنيد بسيار ناراحت شد و گفت: «من که براي مال دنيا اين سخن را نگفتم؛ بلکه اين روش را بدعت و زشت مي‌دانم و نهي از منکر واجب است.» وقتي آن مرد اين سخن را شنيد، آه سردي از جگر پر دردش کشيد. سپس از جا برخاست و غسل زيارت کرد و بهترين لباسش را پوشيد و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گريان متوجه حرم حسيني گرديد تا اين که به در صحن مطهر رسيد . نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شريف را بوسيد. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکي که آن را در هواي سرد در آب انداخته باشند، بر خود مي‌لرزيد و با رنگ و روي زرد، همانند کسي که يک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت مي‌کرد تا اين که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمين را بوسيد و برخاست و مانند کسي که در حال احتضار باشد داخل ايوان مقدس گرديد و با سختي تمام خود را به در رواق رسانيد. چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسي اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزي کشيد. سپس به آوازي دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سيدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سيدُالشهداء؟ ؛ آيا اينجا جاي افتادن امام حسين عليه السلام است؟ آيا اينجا جاي کشته شدن حضرت سيدالشهداء است؟» پس فرياد کشيد و نقش زمين شد و جان به جان آفرين تسليم نمود و به شهيدان راه حق پيوست.»

    التماس دعا

    بسم رب الحسين

    سلام

    اللهم عجل لوليک الفرج

    آشنائي با وبلاگ شما براي بنده فرصت مغتنمي است .

    اميدوارم همواره در راه ترويج فرهنگ غني شيعي گام برداشته و

    در اين مسير موفق و پاينده باشيد .

    --------------------------------------------------------------

    ( عاشورا محصول فراموش شدن غدير خم است . )

    --------------------------------------------------------------

    درغديرخم :

    دست علي بالاست .... که اميرالمومنين است

    --------------------------------------------------------------

    درفاطميه :

    دست علي بسته است ... و خانه نشين است !!

    ----------------------------------------------------------------

    در عاشورا :

    دست عباس بن علي بريده شد ... چون فرزند علي است !!!

    ------------------------------------------------------------------

    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد

    و آخر تابع له علي ذلک

    اللهم العنهم جميعا

    --------------------------------------

    آمين يا رب الحسين

    ----------------------------------------

    ( ما رايت الا جميلا .... چيزي جز زيبائي نديدم !! )

    اين نداي جاودانه زينب است .... آزادگي را از ايشان بايد آموخت .

    -----------------------------------------------------------------

    در کلبه فرهنگي ام بصورت ( 24 ساعته ) منتظر يک مهمان تازه و عزيز هستم .

    بيائيد و با نظرات ارزشمندتان راهگشايم باشيد .

    ياعلي ... و همواره با علي

    بدرود تا درودي ديگر

    بسم الرب الزهراء(س) و الشهداء و الصديقين

    اين شعر مرحوم سپهر رو براي مادربزرگم گذاشتم.

    بيائيد و براش دعا کنيد.

    مادر مفقود الاثر

    سلام

    مدتها بود كه توفيق خوندن وبلاگتون رو نداشتم. براي خودم متاسفم.

    رنگ مشكي نوشته ها روي قرمز تند پس زمينه چشم رو اذيت ميكنه. حيفه مطالب قشنگتونه كه با دقت خونده نشن.حسين يارتون باشه. التماس دعا

    اللهم عجل لوليک الفرج

    باي ذنب القتلت

    غزه در خون

    دوستان عزيز اين تصاوير بسيار دلخراش است لطفا اگر تاب ديدن نداريد از ديدن عکسها صرف نظر کنيد.

    باي ذنب القتلت

    غزه در خون

    دوستان عزيز اين تصاوير بسيار دلخراش است لطفا اگر تاب ديدن نداريد از ديدن عکسها صرف نظر کنيد.

    سلام

    عزيز خوشحال مي شم بروز شدنتون رو بدونم

    مثل الان كه من شما رو خبر كردم

    موفق باشيد

    يا علي

    سلام

    کاش بودم شعله تا شمع مزارت مي شدم/ چلچراغ زائر شب زنده دارت مي شدم/کاش بودم پرچم حاشيه دار ماتم ات/تا که زينت بخش بزم سوگوارت مي شدم/کاش بودم حلقه حلقه همچو زنجير عزا/بر کف دل بيقراري بي قرارت مي شدم/کاش بودم خاک و مي دادي بها بر من که من/خاک پاي ذوالجناح راهوارت مي شدم/کاش مي بودم سپر تا در هجوم تيغ مست/مانع شمشير خصم نابکارت مي شدم/کاش بودم قطره آبي و از روي وفا/شبنم لبهاي خشک شير خوارت مي شدم/کاش بودم در شب شام غريبان تا که من/پاسدار خيمه بي پاسدارت مي شدم.

    يا حق

       1   2      >